کلبـــــــ♥ـ♥ــــه عآشقـــــ♥ـ♥ـ♥ـ♥ـ♥ـــآنها�...

کلبـــــــ♥ـ♥ــــه عآشقـــــ♥ـ♥ـ♥ـ♥ـ♥ـــآنها�...

بی همگان به سر شود بی تو به سر نمیرود...
کلبـــــــ♥ـ♥ــــه عآشقـــــ♥ـ♥ـ♥ـ♥ـ♥ـــآنها�...

کلبـــــــ♥ـ♥ــــه عآشقـــــ♥ـ♥ـ♥ـ♥ـ♥ـــآنها�...

بی همگان به سر شود بی تو به سر نمیرود...

لبــانت...

لبانَت را میبوسم!

از هم دور میشویم...

و من

مثلِ کسی که خبرِ خوبی شنیده٬

اما کسی را ندارد برایَش تعریف کُنَد

به هر رهگذری می‌رسم

سلام میدهم...!


‌‎‎‌‌‌‎‌‌‌‎‎‌‌‌‎

هنوز هم نمی‌دانم 

هر سال که می‌گذرد 

یک سال به عمرم اضافه می شود 

یا یک سال از عمرم کم می شود! 

تولدم مبارک

بهترین بهترین من

نام تو مرا همیشه مست می کند

بهتر از شراب

بهتر از تمام شعر های ناب! 

 

 

 

نام تو، اگرچه بهترین سرود زندگی است

من تو را به خلوت خدایی خیال خود:

«بهترین بهترین من» خطاب می کنم،

بهترین بهترین من!!

          "فریدون مشیری"

این روز ها

این روزها گفتن دوستت دارم انقدر ساده است که میشود ان را از هر رهگذری شنید
اما فهمش یکی از سختترین کارهای دنیاست
سخت است اما زیبا ...
زیباست برای اطمینان خاطر یک عمر زندگی
تا بفهمی و بفهمانی ...
هر دوره گردی لیلی نیست و هر رهگذری مجنون
و تو شریک زندگی هر کس نخواهی شد
تا بفهمی و بفهمانی ...
اگر کسی امد و همنشینت شد در چشمانش باید رد اسمان خدا با

و باید برایش از مــن گذشت تا به مـــا رسید.

هزار و یک شب

خیال بافتم؛ 

از تویی که یک شب 

نداشتمت ! 


بینظیرترین

بینظیرترین واژه هارااینجا به رخ نوشته هایم میکشی،،،تا در وصف همان نگاههای بینظیرت گفته باشم،،،چند سطرهم  نوشته باشم،،چند تا گل سرخ هم لای دفتر خاطراتم با تو گزاشته ام،،،تا بوی عطرش،،بپیچد در فضای ذهنم،،یاد تومرا باخودش به خیالهای دوردستترهای عاشقتر بودنها ببرد ،،وارام میشوم وقتی میبینم ارامورام زل زده ای به یک دسته گل از افتاب ،کنار پنجره،،درحیاط خانمان،،،همانکه خیالش هر لحظه با ما بود،،فدای سرت،،اگر کمی زود دیر شد،،امروزها ودیروزها ثابت کرده اند یا خاطره میشوند،یادرس زندگی یا عبرت،،،یا یک عشق عمیق ریشه دار،،یا یک یادگاری

می روم

می روم پشتِ سرم آب نپاشی یک وقت

کاسه ای نقره یِ مهتاب نپاشی یک وقت


خسته از بادِ خزان، خوابِ ابد می خواهم

عطرِ گُل سرزده در خواب نپاشی یک وقت


غرقِ نجوایِ سکوتم نشکن بغضم را

رویِ خاکم غزلی ناب نپاشی یک وقت


نوشدارویِ تو دیر آمده، آن را دیگر

رویِ زخمِ دلِ سهراب نپاشی یک وقت


بعد از این دلخوشِ تاریکیِ شبها هستم

نورِ شمعی به سرِ قاب نپاشی یک وقت


می روم دستِ خداحافظی ام را بفشار

اشکی از بدرقه بی تاب نپاشی یک وقت


بگذر از قافیه ها، آهِ جگرسوز نکش

سینه یِ سوخته ام را نخراشی یک وقت


وعده یِ ما به قیامت... نه که یادت برود

نه نیایی، نه نمانی، نه نباشی یک وقت


سال نو مبارک

سلام.چند ساعت آینده,شاید وقت نکنم به این مفصلی عید روتبریک بگم.نزدیک سال جدیده و دوست داشتم این متن رو برای تمام دوستام بفرستم.اگه حرفی,حدیثی ناراحتی ای پیش اومد,به بزرگواری خودتون ببخشید.آرزو میکنم در سال جدید,دفترچه های بیمه ای پر از ورق سفید,جیبها وکیفهایی پر پول,کارتهای عابربانکی پر از گردش حساب,ماشینهایی با باکهایی پر از بنزین,لبهایی پراز تبسم و قهقهه,خانه هایی پر از آرامش و صلح و صفا,سفره هایی پر از برکت و خلاصه مجموعه ای از هرچه خوبی هاست, روزی شما باشه!....... عیدتون پیشاپیش مبارک و دلتون همیشه خوش