کلبـــــــ♥ـ♥ــــه عآشقـــــ♥ـ♥ـ♥ـ♥ـ♥ـــآنها�...

کلبـــــــ♥ـ♥ــــه عآشقـــــ♥ـ♥ـ♥ـ♥ـ♥ـــآنها�...

بی همگان به سر شود بی تو به سر نمیرود...
کلبـــــــ♥ـ♥ــــه عآشقـــــ♥ـ♥ـ♥ـ♥ـ♥ـــآنها�...

کلبـــــــ♥ـ♥ــــه عآشقـــــ♥ـ♥ـ♥ـ♥ـ♥ـــآنها�...

بی همگان به سر شود بی تو به سر نمیرود...

ای آنکه دوست دارمت، اما ندارمت

ای آنکه دوست دارمت، اما ندارمت

بر سینه می فشارمت، اما ندارمت

ای آسمان من که سراسر ستاره ای

تا صبح می شمارمت، اما ندارمت

در عالم خیال خودم چون چراغ اشک

بر دیده می گذارمت، اما ندارمت

می خواهم ای درخت بهشتی ، درخت جان

در باغ دل بکارمت، اما ندارمت

می خواهم ای شکوفه ترین مثل چتر گل

بر سر نگاه دارمت، اما ندارمت

اسفند

اسفندکه عاشق شوی 

سال رابابوسه تحویل میکنی

حتی اگرسال نو،

نیمه شب ازراه برسد

شایدتلفنت

عاشقانه ترازهمیشه زنگ بزند

کسی بایک سلام

قبل ازسپیده ی سال بعد

دیوانه ات کند

اسفندکه عاشق شوی

تمام دروغ ها راباورمیکنی

ودلت غنج میزند

بی تو...

بی تو من دق میکنم نرو

بری هق هق می کنم
نداز این جوری تموم بشه
تورو عاشق میکنم
نرو . . .

جهانی..

جهانی دروغ و

یه دنیا عروب و
یه درد عمیق و
یه تیزی تیغ و
یه قلب مریض و
یه دنیا محالو
تو سینم گذاشتی

قلبم

قلبم کنار حست خوشه
این حس
یه شب منو می کشه
بغضی شبام از آینده
هر روز من همینه

لحظه هایم...

 لحـظـــهـ هـــآیَـم مـــآل تــو ..
 بـهـ ـ قیـمـتـــِ صـِـفـر ” تـومــَـלּ “
 هَمـیـن کــِ
 تـــو کنـــآر مــלּ بــآشــی ؛
 ثــروتـمـــنـدتــرین انـســـآنـَم ……..!!

دلبری....

دلبری آمد و خندید و معما شد و رفت 

با نگاهی گذرا در دل ما جا شد و رفت 


 پای می خواست رود سوی نگاه از پی او 

غمزه ای کرد که دل بی سر و بی پا شد و رفت 


دل در این ماند که تدبیر، چه تقدیر کند؟ 

او چه مهتاب صفت جلوه ی رویا شد و رفت 


خاستم با غزلی در شب مهتابی او 

تا مرا دید، سحر عامل فردا شد و رفت 


حالتی رفت که دل تیر کشان در خون شد 

بی خبر از تَرَک این دل مینا شد و رفت 


سرنوشتم به غم آلود، ندانست که دل 

این همان میکده داریست که رسوا شد و رفت