کلبـــــــ♥ـ♥ــــه عآشقـــــ♥ـ♥ـ♥ـ♥ـ♥ـــآنها�...

کلبـــــــ♥ـ♥ــــه عآشقـــــ♥ـ♥ـ♥ـ♥ـ♥ـــآنها�...

بی همگان به سر شود بی تو به سر نمیرود...
کلبـــــــ♥ـ♥ــــه عآشقـــــ♥ـ♥ـ♥ـ♥ـ♥ـــآنها�...

کلبـــــــ♥ـ♥ــــه عآشقـــــ♥ـ♥ـ♥ـ♥ـ♥ـــآنها�...

بی همگان به سر شود بی تو به سر نمیرود...

تنهام نذار...

یکی بود یکی نبود . زیر گنبد کبود
یه جوون خسته بود . که دلش شکسته بود….. که دلش شکسته بود

مثل بارون بهار . زار و زار گریه میکرد


لطفا برای ادامه داستان به ادامه مطلب بروید

یکی بود یکی نبود . زیر گنبد کبود

یه جوون خسته بود . که دلش شکسته بود….. که دلش شکسته بود
مثل بارون بهار . زار و زار گریه میکرد
گاهی دست خستشو . بسوی خدا میکرد ……. بسوی خدا میکرد
کی خدای مهربون . خالق هفت آسمون
اونو بی وفا مکن . از منش جدا نکن
دست خستمو بگیر . تو منو رها نکن ……… تو منو رها نکن
بگو آخه تا به کی باید بشینم سر راش
بشینم تا او بیاد که بشنوم صدای پاش
مگه او نمیدونه . که دلم پریشونه
نمیاد که از چشام . غم عشقو بخونه …….. غم عشقو بخونه
کلاغا از آسمون میرن بسوی لونشون
دسته های چلچله میرن به آشیونشون
ولی من بدون او . چی بگم کجا برم
با یه قلب پر امید . هنوزم منتظرم …….. هنوزم منتظرم
قصه مرد منتظر قصه کوچه های ماست
صدای مرد منتظر صدای عاشقای ماست
عشقای پاکی که هنوز
تو کوچه پسکوچه های این شهر بزرگ
جون میگیرن . بزرگ میشن
ولی افسوس بینشون یه دیوار سخته
اسم این دیوار سخت …. تقدیره ………
 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد