ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
این روز ها همه آدم ها درد دارند،
درد پول...
درد عشق...
درد تنهایی...
این روز ها چقدر یادمان میرود زندگی کنیم.
خدا گوید: تو ای زیباتر از خورشید زیبایم........
تو ای والاترین مهمان دنیایم............
بدان آغوش من بازاست...........
شروع کن یک قدم با تو............
جان من
سنگ دلی دل به تو دادن غلط است بر سرراه تو چون خاک فتادن غلط است
رفتن اولی است زکوی توستادن غلط است جان شیرین به تمنای تودادن غلط است
نخل نو خیز گلستا ن جهان بسیار است ترک زرین کمن موی میان بسیار است
بالب همچو شکر تنگ دهان بسیار است نه که غیر ازتو جوان نیست جوان بسیاراست
دیگری این همه بیداد به عاشق نکند قصد آزردن یاران موافق نکند
مکن آن نوع که آزرده شوم از خویت دست بر دل نهم و پای کشم از کویت
دید ه پو شم ز تنما ی رخ نیکویت سخنی گویم و شرمنده شوم از رویت
چند صبح آیم و از خا ک درت شام روم از سر کوی تو خود کام به ناکام روم
صد دعا گویم و آزرد ه به دشنام روم از پیت آیم و با من نشو ی رام روم
حرف زن ای بت خونخوار چه می پرهیزی نه حدیثی کنی اظهار چه می پرهیزی
از سرکوی تو با دید ه ی تر خواهم رفت چهره آلوده به خوناب جگر خواهم رفت
تا نظر می کنی ازپیش نظر خواهم رفت گر نرفتم زدرت شام سحر خواهم رفت
نه که این بارچو هر بار دگرخواهم رفت نیست باز آمد نم باز اگر خواهم رفت
چند پیش تو بقد ر ا ز همه کمتر باشم از تو چند ای بت بد کیش مکدر باشم
می رو م تا بسجو د بت د یگر باشم باز اگر سجده کنم پیش تو کافر باشم
خرده بر حرفه درشته منه آزرده مگیر حرف آزرده درشتانه بود خر د ه مگیر